گوش کن , دورترین مرغ جهان می خواند

قلمدان بجای قلم چیز گفت   هوای نفس عطر پاییز گفت   در این خانه ی تنگ ماتم زده  قفس از تقلای یکریز گفت   بجای ... ادامه مطلب

یک پنجره بسته به دیوار کشیده ترسید , ولی گفت که سیگار کشیده او شاد نمیخواست بماند نتوانست از درد دمادم همه شب ... ادامه مطلب

باید شروع کنم به آپ کردن وبلاگ  از لطف همه دوستان ممنون

ای سفر کرده که بار سفرت جاماندهپر کشیدی به هوا بال و پرت جاماندهکار بسیار بدی بود که تنها رفتیدر ... ادامه مطلب

بدون چتر و بارانی به آرامی قدم میزدبه رنگ روشن خلقت سیاهی عدم میزدبه صورت میزنم سیلی برای فصل بیداریو ... ادامه مطلب

افشان تو نکن مو را تو شانه بزن شانه / دیوانه شدم آری دیوانه ی دیوانهشاخص ,دل پر غم بود ... ادامه مطلب

  کوچه  پیدا   و   تو  پیدا   نیستی       شک ندارم که ندانم کیستی کوچه خیس و صورتم ... ادامه مطلب

این چهار پاره در اواخر اسفند و اوایل بهار سرودم البته هنوز کامل نشده:   من منتظرم آمدنت طول کشیده     ... ادامه مطلب

این شعر سروده ی همین اواخرمه: سایه ای بر زندگی افکنده است     دل از این دنیا دلش را کنده ... ادامه مطلب

بعد چندین ماه وقفه میخوام دوباره وبلاگمو فعال کنم. با عذرخواهی از همه  منتظر نظراتتون هستم